یادداشت| در هیاهوی زمان، باز هم صدای قافله «عاشورا» را می شنویم، اینجا کربلاستبه خبرگزاری فارس از کرمان، عاشورا غم بارترین روز تاریخ اسلام است، روزی که درد روی درد آمد، زخم روی زخم، خون روی خون ریخت و جان در جان دیگر جاری شد. انگار این لحظات سخت و تلخ هر سال جایی در کنار قلب ما تکرار و تکرار می شوند که هر زمان صدای العطش کودکان و مویه زنان قافله را به گوش دل می شنویم. شاید ذهن ما پیش از طلوع آفتاب عاشورا با آن هنگامه عظیم آشنا می شود که هنوز دلاوری های شورانگیز و نبردهای تحسین برانگیز یاران امام، ضربان قلبمان را بالا و بالاتر می برد و با شهادت هر کدام خنجری در قلب مان می نشیند. شنیده ایم یا جایی خوانده ایم که فرزند رشید حسین بن علی(ع) به میدان می رود، رجزهای ایمانی و اعتقادی اش قند در دلمان آب می کند، حیدری شمشیر می زند و محمدی ملکوتی می شود، خونی روی چشمان اسب را می پوشاند و پیکر را اشتباهی به دل دشمن می برد. آه. علی جان! کینه پدرت را در دل داشتند یا بغضی از پدر بزرگت که ترجمان قامتت بود، گلویشان را می فشارد که اینچنین بدنت را ریز ریز کردند؟! چرا هنوز روح در جانمان هست وقتی زمزمه های امام بالای سر علی را شنیدیم؟ چرا نمردیم وقتی که گفت: علی جان بعد از تو خاک بر سر این دنیا؟ به گمانم نبض ما در دهم محرم روی ساعت عاشورا کوک است که زمزمه های شکافتن سد دشمن و آب آوردن برای خیام را می شنویم، حضرت ماه و حضرت عشق مشک برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |